انسان را از ماده "انس" میتوان دانست. شالوده حیات اجتماعی انسان هم بر محور "انس" قالب سازی شده است و هیچ انقلابی هم نمیتواند این ساختار را بر هم زند. بر همین اساس است که انسان به "انیس" همیشه نیاز دارد و این نیاز در شرایط خاص به "احتیاج"ی مبرم و حیاتی، تبدل میشود. نیازی که جز با خود- همان انیس- چاره نمیشود و هیچ چیز را نمیتوان جای "انیس" گذاشت. چه این حس، از جنس انسان است و انسان بی "انس" و بی "انیس" نه یک چیز که فراوان چیز کم دارد. انسانی چنین، تنهاست و تنها نمیتوان زیست. اینجاست که کلمه انس و انیس، جوهره حیاتی خود را نشان میدهند و چنین است که "انیس النفوس" در جایگاه امامت، همه انسانها را در قالب "امت" به آرامشی بایسته و جایگاهی شایسته میرساند. جایگاه و شانی که در هنگامه تازش کرونا و تنهایی انسان بدان بسیار محتاجیم. فکر میکنم امروز، بهتر از همیشه میتوانیم به فهم صفت "انیس النفوس" برای حضرت امام رضا(ع) و پاسخ به این پرسش برسیم که چرا حضرت را به این وصف ویژه میخوانند و میخوانیم؟ جالب است بدانیم "انیس النفوس به کسی گفته میشود که وقتی با او صحبت میکنی با جان و دل به تو گوش میکند و راحت با افراد انس و الفت پیدا میکند " ظریف تر اما این نکته است؛ " در زیارتنامهی تمام اهل بیت (علیهم السلام) آمده که چون به زیارت رفتی "بایست" و بخوان... اما در زیارتنامهی علی بن موسی الرضا (علیه السلام) آمده که بالا سر حضرت "بنشین" و بخوان... چرا که ایشان انیس النفوس اند و با جان و دل به حرفهایت گوش میدهند...." شاید به همین دلیل باشد که در حرم حضرت ایشان، پر از آرامش میشود انسان و عقده از زبانش هم چنان باز میشود که واگویه میکند هرچه در دل دارد را. کم نشنیده ایم از مردمان که سنگین و با باری بر دوش به حرم رفتیم و سبکبار و سبک بال برگشتیم. شاید چرایی این تحول احوال به احسن الحال را ندانیم اما یقین باید دانست که در ترجمه "انیس النفوس" راز گشایی میشود این تقلب قلوب و طهارت نفوس. این جان یافتن و زلال شدن و جاری شدن سنگها. زیبا گفته است شاعر به شرح این تحول؛
دلم از فرط گنه سنگ شده، کاری کن که نفسهای تو در سنگ، اثر خواهد کرد...
همین اثر گذاری و اثر پذیری است که پیروان اهل بیت را، ایرانی مردمان را به رفتار از دیگران متمایز میکند و در هنگامهای که بلا میبارد، اگر دیگران به امداد هم برمیخیزند، در این دیار این امداد به گره گشایی میرسد و از این مرتبه نیز بالاتر میشود و غم خواری، سنت دستهای پر دهش میشود که ایثار را تعریفی نو میشوند با سنت مواسات که در جامعه تعمیق میکنند. فکر میکنم این رویشهای بهارآفرین، رشحاتی است از نگاه حضرت شمس الشموس که "انیس النفوس" نیز هست. این هم خود درسی است و راهی برای همه ما که هرکس میخواهد نسبت نزدیک تری با امام رضا داشته باشد باید به مواسات بیشتر، غم زدایی افزون تر، آستین همت بالا زند. این سنت کریمانه حضرت سلطان است. نوازش و نوازش و نوازش. چنین باد روزی اهل "رضا"انشاالله.
ب / شماره 4311 / پنج شنبه 24 مهر 1399 / صفحه 3 /
http://archive.birjandemrooz.com/PDF/990724.pdf